گونهشناسي معماري خانههاي دشت روستايي بر اساس ويژگيهاي صوري
مسكن ضروري ترين نياز انسان است كه در گذشته خانه هاي روستايي به خوبي اين نياز را برآورده مي كردند. خانههاي روستايي بومي در طول زمان دستخوش تغييراتي شدهاند كه برخي از آنها بر اساس نيازها و نيازهاي داخلي و برخي به دليل توسعه و تغييرات برونزا بوده است. يكي از حياتي ترين مراحل براي شناسايي اين نوع تغيير، نوع شناسي خانه هاي بومي است. بدين ترتيب گامي اساسي در مسير شناخت، شناخت و پوشش بيشتر اين پديده برداشته مي شود. بر اين اساس، پژوهش حاضر در نظر دارد به بررسي و تحليل انواع معماري خانههاي روستاي تالش كه از طبيعت انسان، فضاي طبيعي و بستري كه در آن شكل گرفتهاند، بپردازد. بنابراين براي برآورد تناسبات و طبقه بندي نقشه هاي معماري خانه هاي آن، بايد از روش تحقيق كمي-كيفي استفاده كرد. رياضيات در زبان برنامه نويسي پايتون در تجزيه و تحليل داده ها استفاده مي شود. بدين منظور با انتخاب 150 نمونه از خانه هاي روستايي در قالب خوشه هاي هدفمند و تبديل ماتريس ايجاد شده از ابعاد و اندازه پلان ها به صفر و يك كد، شباهت آنها محاسبه شده است. آنها در دسته هاي نزديك قرار دارند. يافتههاي بهدستآمده از شبيهسازي پلانها نشان ميدهد كه سقفهاي شيبدار، ارتفاع ساختمان، جهتگيري شرقي-غربي، ايوان، پلان باز و تهويه طبيعي از ويژگيهاي مشترك همه خانههاي بومي است. در اين منطقه يافت مي شود. بنابراين به طور كلي دو الگوي معماري در اين منطقه خانه هاي يك طبقه و خانه هاي تلار هستند كه خانه هاي صندلي بلند از نوع پرتكرار آن ها هستند.
مقدمه
تأمين مسكن روستايي مطلوب در كشور يك نياز حياتي فزاينده است (رهب، 1395، 4). امروزه فراموشي و بي توجهي به شيوه هاي معماري گذشته، كيفيت مسكن روستايي را كاهش داده است. مطالعه خانه هاي بومي به عنوان بخشي از گنجينه عظيم و پربار تاريخ و فرهنگ معماري اين سرزمين مي تواند ما را از شرايط اقتصادي و اجتماعي گذشته آگاه كند. ميراث فرهنگي به نسل هاي آينده منتقل شده و به طور قابل توجهي بر ساختمان هاي امروزي تأثير گذاشته است. مسكن بومي به خوبي از اصالت زندگي و پتانسيل هاي محيطي آگاه است. به جاي ناديده گرفتن نيازهاي زندگي و مبارزه با متغيرهاي جغرافيايي، هماهنگي با آن شكل گرفته است (سرتيپي پور، 1390، 3؛ متوليان و يگانه، 1399).
بي شك معماري بومي گيلان به عنوان جلوه اي از هنر و زيبايي در بخش روستايي داراي ويژگي هاي منحصر به فردي است كه امروزه مي تواند در طراحي و برنامه ريزي در بخش مسكن مورد استفاده و گسترش قرار گيرد. توجه و استخراج اين مفاهيم و اصول نه تنها سازگاري ساختمانها و سازههاي مسكوني با شرايط محيطي و اقليمي را افزايش ميدهد، بلكه به دليل ايجاد و گسترش بافت فرهنگي ساكنان، در ارتقاي كيفيت زندگي نيز مؤثر است (ياران و خوشبين، 1398، 16؛ يگانه و كمالي زاده، 2018).
بررسي ها نشان مي دهد كه نگاهي ساده به گذشته به عناصر سنتي منجر شده و پيامدهاي زيانباري داشته است. يك نوع شناسي ابزاري ضروري براي انتزاع اين الگوهاي معماري است. از طريق يك گونه- شناخت جامع دسترسي به الگوهاي انتزاعي معماري سنتي و كاربرد در معماري امروز را فراهم مي كند (مشهدي و امين پور، 1397، 174؛ يگانه 1399). گونهشناسي كه در علوم مختلف براي طبقهبندي و شناخت بهتر پديدههاي آن به كار ميرود، مفهومي انتقادي در معماري و شهرسازي است و توسط نويسندگان بسياري مورد بررسي قرار گرفته است. ويتروويوس در اثر معروف خود (كتاب معماري) بناهاي يوناني مختلف از جمله خانه ها، معابد و ساختمان هاي عمومي را دسته بندي كرد. خانه ها بر اساس موقعيت مكاني شان در شهر و روستا طبقه بندي شدند (معماران، 2005 104). در دوره معاصر، بسياري از محققين معماري مانند آلدوروسي، آرگان، ايمونينو، كراير به اين موضوع پرداخته اند (معماريان و دهقاني تفتي، 1397، 1؛ يگانه، 2017؛ آپوروا و همكاران، 2018؛ رودريگس و همكاران، 2013، رودريگس و همكاران، 2013، 2018، يگانه و دهقاني تفتي. و همكاران، 2014).
در تمام مطالعات دنياي معماري، گونه يا «نوع» به معناي نماينده گروهي از اندام هاي معماري با جنبه كالبدي (فضاهاي معماري، سازه ها، تزئينات، مصالح و غيره) است كه با مكانيزم، مجموعه و طبقه بندي خاصي داراي به دست آورد. اساس اين سازمان مبتني بر عناصر اقليمي مشترك، اشكال هندسي مشترك، كد ژنتيكي مشترك (ژنوتيپ) و هر چيزي است كه بتواند معناي بازنمايي را براي شناسايي ساير اعضاي گروه بدهد (طوسي هدي و ايرج، 1398، 4). بر اين اساس، با توجه به اين كه گونهشناسي «نظام طبقهبندي» عبارت است از بيان يا خواستن يك سري ارتباطات محدود بين پديدهها. شناخت و طبقهبندي صحيح انواع مختلف معماري ميتواند در شناخت بهتر فضا، حفاظت از آن و دسترسي به روشهاي جديد طراحي مفيد باشد (حسن پورمرر، 1393، 117؛ نوروزي و همكاران، 2021). زيرا مسكن روستايي داراي خطوط ارتباطي مستقيم، مستقيم و مستحكم با فرهنگ توده ها و زندگي روزمره آنها. اين ساختمان ها توسط افرادي ساخته شده اند كه تمام هوش و ظرفيت خود را براي ساختن آنها به كار گرفته اند و تمام روابط موجود بين آنها در ساخت آنها به كار گرفته شده است (بازن و برومبرجه، 1986؛ برومبرجه، 1991؛ حاجي ابراهيم زرگر، 1999؛ السيد و همكاران. .، 2014؛ بايگي و همكاران، 2018).
بدين منظور با توجه به بهبود وضعيت مسكن روستايي با توجه به تنوع حاكم بر سكونتگاه هاي روستايي كه متاثر از عوامل مختلف است، اين گستردگي و تنوع روش هاي ساخت مسكن در روستاها نيازمند اطلاعات جامع و كلان و ارائه طبقه بندي است. دقيق و جامع است. به عنوان يكي از روشهاي ابداعي، الگوريتمها ميتوانند اين اطلاعات را در زمان كوتاه و حجم محاسباتي معقول جمعآوري كنند و طبقهبندي بهينهاي بيابند كه شانس يافتن عملكرد بهتر را افزايش ميدهد (مازنداني و رضا، 2009؛ كسمايي، 2006؛ القادي و قنديل، 2014). بر اين اساس، هدف اين پژوهش ارائه رويكردي كاربردي و قابل استفاده در طبقهبندي مسكنهاي بومي بر اساس شكل، فرم و مورد در روستاهاي دشت تالش است. بوميان بافت روستايي شهرستان تالش اطلاعات 150 خانه روستايي را طي 100 تا 30 سال جمع آوري و ثبت كرده اند (شكل 1). در واقع فرضيه تحقيق بر اين اساس استوار است كه مي توان با استفاده از فرآيند الگوريتمي به كمك يادگيري نظارت شده در طبقه بندي نقشه هاي خانه هاي يكصد ساله اخير به اين سوال پاسخ داد كه طبقه بندي خانه هاي روستايي گيلان. فرم و فرم چه ويژگي هايي دارد؟
پيشينه تحقيق
گونه شناسي از ديرباز موضوع مطالعات متعدد بوده است و در معماري به عنوان گامي در شناخت و طبقه بندي ويژگي ها و اصول مشترك پديده ها، پژوهش هايي صورت گرفته است. با توجه به اينكه موضوع اصلي مطرح شده در مقاله حاضر استخراج ويژگيهاي فرمي و فرمي و طبقهبندي براي شناسايي گونهها بر اساس فرم و شكل است، بررسي ادبيات موضوعي نشاندهنده عدم انجام مطالعات در اين زمينه است. در اين تحقيق، شناختي است كه فرآيند گونه شناسي به روش الگوريتمي براي تحليل اثرات و شناخت آنها پيشنهاد شده است. بدين منظور براي بيان پيشينه تحقيق، تلاش شد تا با تحقيق در پايگاه علمي، پژوهش هايي كه بيشترين شباهت به موضوع تحقيق را دارند به عنوان پيشينه پژوهش انتخاب شوند. بنابراين طبقه بندي برخي از مطالعات انجام شده در اين مقاله (جدول 1) مي باشد.
لازم به ذكر است كه با توجه به منابع متعدد مي توان گفت كه اگرچه مطالعات مختلفي در زمينه گونه شناسي انجام شده است و نتايج برخي از اين مطالعات از جمله حسن پورمرر (1393) با نتايج اين پژوهش همخواني دارد. هنوز بررسي در مسكن روستايي با استفاده از رويكرد الگوريتمي و داده كاوي كه در مرحله طراحي مسكن روستايي و حفظ ارزش هاي گذشته است كمتر مورد بررسي قرار گرفته است. در روش الگوريتمي با دريافت داده هاي نامحدود مي توان به راحتي ايده هاي مختلف را به صورت همزمان بررسي كرد. بنابراين استفاده از اين روش در تايپولوژي مي تواند ارتباط مناسبي بين داده هاي ورودي و خروجي ايجاد كرده و عوامل تاثيرگذار را شناسايي كند. مستندسازي دقيق الگوهاي معماري تخمين دقيق تري دارد و به دستيابي به شناخت گونه ها در زمان كمتر كمك مي كند.
هدف تحقيق
بازتاب ريشه هاي فرهنگي، اجتماعي و مذهبي هر جامعه در كالبد معماري آن منعكس مي شود. يكي از ويژگيهاي ضروري معماري روستايي توجه به طراحي توسط نيازهاي طبيعي مردم و محيط و فعاليتهاي روزمره آنها از جمله نوع فضاهاي زندگي مردم است. نمونه هاي معماري از همزيستي فضاي زندگي و زندگي در اين نوع مسكن، عمق توجه به زندگي و نيازهاي مردم است كه فضاي فيزيكي را با داستان زندگي مردم هماهنگ كرده است. چنين نگاهي به زندگي و توجه به نيازها و هماهنگي با محيط طبيعي موجب شكل گيري انواع مسكن شده است. بر اين اساس، معماري خانه هاي روستايي داراي داده هاي مختلفي است كه براي استخراج داده هاي مرتبط بايد دسته بندي شوند.
از اين رو، اين پژوهش با هدف طبقه بندي معماري خانه هاي روستايي در محدوده مورد مطالعه بر اساس فرم و شكل انجام شده است. همچنين روش جديدي را براي طبقه بندي طرح هاي خانه روستايي بر اساس قياس بين اشكال طرح پيشنهاد مي كند. معماري خانه هاي روستايي بر اساس عادات، نيازها و خواسته هاي مردم است و داده هاي بسيار متفاوتي دارد. علاوه بر اين، ابعاد، اندازه و شكل خانه از اصولي است كه در طول زمان از خواسته هاي مردم شكل گرفته است. همچنين با روش داده كاوي مي توان به طور همزمان تعداد قابل توجهي پلان را با داده هاي عددي آرشي مقايسه كرد.
طرح هاي ساختاري دانش بين آنها، مدلي از تكامل در ابعاد و ابعاد، قابل مقايسه است. اين الگو سير تحول ابعاد فضاهاي مشترك و غيرمشترك را نشان خواهد داد كه مي توان آن را با تكامل آنها براي رسيدن به يك الگوي فرم تكامل يافته مقايسه كرد. بنابراين، علاوه بر نيازهاي جديد ساكنان، معماران و طراحان محلي را در طراحي خانههاي روستايي الهام ميبخشند (ورما و تانكر، 2010؛ سو و يان، 2015؛ تركاشوند و راهب، 2015).
روش تحقيق
مسكن روستايي حداقل در شكل كالبدي آن، حاصل تعامل نيازهاي انساني اعم از معيشتي، فرهنگي و زيستي با محيط اطراف است. بسته به ويژگي هاي محيط و نيازها و قابليت هاي انسان، اين رابطه كيفيت متفاوتي دارد. بنابراين، منشأ پيدايش «اشكال مختلف مسكن» خواهد بود. بر اين اساس، رويكرد پژوهش حاضر، معرفي شكل خانه هايي است كه محصول رابطه اي است كه بين نيازهاي انسان و محيط برقرار مي شود. مطالعه ويژگيهاي رسمي بهدستآمده كه محصول اين عوامل است و بهكارگيري آنها در دنياي امروزي ميتواند در بهسازي و نوسازي منازل استفاده شود. بنابراين در اين رويكرد، بدنه ساختمان نقطه كانوني بوده است. بنابراين ساير جنبه هاي ساختمان مربوط به ساير رشته هاي علمي مانند جامعه شناسي، اقتصاد و ... را مي توان در مطالعات ديگر بررسي كرد.
در زمينه گونه شناسي، يكي از اهداف، درك مجموعه اطلاعاتي است كه در يك نوع يا گونه از شي وجود دارد و اطمينان از بقاي آن به اطلاعات دروني كه در فضاي آن نهفته است (هيلير و هانسون، 1984). استفاده از تكنيك الگوريتمي با كمك كامپيوتر مي توان به طبقه بندي و تحليل آن كمك كرد. از آنجايي كه اطلاعات داخلي در گونه شناسي، مانند نقشه هاي خانه، مي توانند به كدگذاري تبديل شوند، مي توان از الگوريتم ها و تكنيك هاي يادگيري ماشين نيز استفاده كرد. در هوش مصنوعي، ماشين مجاز است طيف گسترده اي از داده ها را در يك زمينه خاص براي انجام عملياتي مانند تصميم گيري، طبقه بندي و پيش بيني مشاهده كند (اشتري و همكاران، 2021). اساس روش تحقيق مورد استفاده در اين تحقيق متناسب با ماهيت آن مي باشد كه پژوهشي كاربردي محسوب مي شود. نوع شناسي يك فرآيند روش شناختي دقيق است كه در زير توضيح داده شده است (شكل 2)
جمع آوري داده ها
مسكن روستايي در استان گيلان ايران به دليل تفاوت هاي اقليمي، معيشتي و ... از الگوهاي متفاوتي پيروي مي كند و ساختار يكساني ندارد. به طور كلي مورفولوژي متنوع در استان گيلان اعم از نواحي ساحلي، دشتي، كوهپايه اي و كوهستاني، منطقه متنوعي را براي تشكيل سكونتگاه ها فراهم كرده است. سكونتگاه هاي ساحلي و دشتي داراي توپولوژي مسطح و اختلاف اندكي در آنها مي باشد. در حالي كه در كوهپايه ها، سكونتگاه ها با شيب زمين مواجه شده و سعي در تطبيق با آن داشته اند. سكونتگاه هاي كوهستاني اغلب شامل اين اصل هستند و براي جلوگيري از برخورد با شيب در امتداد شيب تشكيل مي شوند.
بر اين اساس، با توجه به اينكه خانههاي منتخب در پژوهش حاضر در دشتهاي گيلان واقع شدهاند، معماري اين خانهها نيز مانند ساير معماريهاي بومي، مبتني بر پاسخي خردمندانه و مقرونبهصرفه به روابط اجتماعي انساني، معتدل سخت و مرطوب است. شرايط اقليمي.، قابليت هاي اجرايي و مواد موجود شكل گرفته است. اما آنچه معماري اين منطقه را متمايز مي كند تركيب عناصر فرمي آن است. از اين رو در انتخاب نمونه ها، خانه هايي كه داراي ارزش تاريخي بوده و متاثر از اقليم و شرايط زندگي مردم و تغييرات جزئي ايجاد شده در آنها هستند، انتخاب شدند. زيرا براي مرتب سازي بايد ويژگي هايي را استخراج كرد كه به مرور زمان در خانه كم و زياد شده است.
به طور كلي در جمع آوري اطلاعات و داده هاي تحقيق، با توجه به هدف پژوهش كه طبقه بندي رسمي خانه هاي روستايي اين منطقه است، در شناخت الگوهاي رسمي معماري بومي مسكن روستايي از روش ميداني ( ترسيم نقشه خانه ها و همچنين كسب نظرات). ساكنان مورد استفاده توسط ناوبري). در جمعآوري مطالعات اسنادي، پيرو موضوع تحقيق، از نتايج و تحليلهاي پروژههاي قبلي براي جلوگيري از تكرار و تكميل مطالعات قبلي به روش كتابخانهاي استفاده شده است. در مطالعات ميداني كه به دنبال مطالعات اسنادي انجام مي شود، از بين 10 روستاي شهرستان تالش، 150 خانه روستايي با بافت تاريخي و ارزشمند در منطقه اي دشتي با قدمت 30 تا 100 سال بررسي شده است. انتخاب خانه هاي روستايي يكي از اقدامات ضروري در مرحله مطالعات ميداني است. بخش زيادي از زمان تحقيق را به خود اختصاص داده است زيرا نبود اطلاعات تصويري و آمار ثبت شده از خانه هاي بومي در اين منطقه باعث شد تا طرح 150 خانه روستايي مورد استفاده تحقيقاتي قرار گيرد.
earcher Rolveh و در نرم افزار اتوكد ترسيم شده است.
تحليل داده ها
در تجزيه و تحليل داده هاي كمي تحقيق از قياس پلان با استفاده از روش فاصله كسينوس استفاده شده است كه از طريق يك رابطه رياضي و كدگذاري در فضاي پايتون به دست آمده است. پلان هاي معماري اطلاعات حياتي معماري با بار اطلاعاتي گسترده و حياتي هستند كه بدون تغيير قابل ارزيابي و تبديل به بردارهاي عددي نيستند. بنابراين پس از جمع آوري داده ها از طريق پلان هاي ترسيم شده و انتقال آنها به صورت ماتريس، تمامي داده ها براي قابل فهم بودن، طبقه بندي منطقي و در عين حال پردازش سريع، با كمك زبان رياضي، نرمال سازي و تبديل به كدهاي 0 و 1. اين داده ها با فرمول تشابه كسينوس، معيار تشابه و مبناي محاسبه فاصله كسينوس زاويه اي بين دو بردار نيز اندازه گيري مي شوند. بنابراين، اگر دو بردار با هم سازگار باشند (در اين معيار نشانه شباهت كامل است) كه زاويه بين دو بردار صفر باشد، مقدار آن برابر با 1 خواهد بود. در جزئي ترين شباهت دو بردار، يعني اگر زاويه بين دو بردار 180 درجه باشد، نتيجه اين معيار 1- خواهد بود.
برچسب: ،
ادامه مطلب